راهکارهای پیشگیری از طلاق عاطفی

0 31

طلاق عاطفی

زندگی با طلاق عاطفی، آیا می توانم زندگی ام را حفظ کنم؟

راهکارهای پیشگیری از طلاق عاطفی

به طور کلی صاحب نظران و پژوهشگرانی که به بررسی و مطالعه علمی هوش هیجانی می پردازند معتقدند که هوش هیجانی می تواند کاربردها و تاثیرات مهمی بر فعالیت های گوناگون آدمی چون رهبری و هدایت دیگران، زندگی شغلی، زندگی خانوادگی و زناشویی، تعلیم و تربیت، سلامت روانی و … داشته باشد. یکی از جنبه هایی که هوش هیجانی تاثیر فوق العاده ای بر موفقیت در آن دارد، ازدواج و زندگی زناشویی است؛ به عبارتی اگر چنانچه زمینه ای وجود داشته باشد که هوش هیجانی در آن اهمیت دارد، آن زمینه ازدواج است. زیرا بنیاد و اساس رضایت از روابط به توانایی فهم و کنترل هیجانات بستگی دارد و جزء مهمی از رضایت زناشویی، آگاهی فرد از هیجانات همسرش و احترام به آن هیجانات است.

طبق گفته دانیل گلمن، هوش هیجانی نقش مهمی در برقراری و ادامه ارتباطات بازی می کند، بنابراین می توان انتظار داشت فردی با هوش هیجانی بالا که در ارتباطات اجتماعی و همچنین در ارتباطات نزدیک موفق تر است، در ارتباطات زناشویی نیز بهتر عمل می کند.

صمیمیت زناشویی

همان طور که می دانیم ازدواج منبع بعضی از عمیق ترین احساسات و هیجانات ما محسوب می شود و در خود احساساتی نظیر عشق، نفرت، عصبانیت، ترس، ناراحتی و لذت و… را دارد و این که چه میزان زن و شوهر بتوانند این هیجانات قوی را بفهمند، درباره شان گفتگو و آنها را مدیریت کنند، نقش قاطعی در رضایت زناشویی آنها بازی می کند. علت این است که افرادی که توانایی کنترل احساسات و هیجانات خود را دارند (خویشتنداری) و بر نحوه ابراز احساسات و هیجانات خود نسبت به دیگران خصوصا همسرشان تسلط دارند، مانع بروز بسیاری از برخوردها و سوء تفاهم ها در روابط زناشویی خود می شوند. در حقیقت ابراز عواطف نقش عمده ای بر شادی ها و تداوم زندگی زناشویی داشته و زوج های خوشبخت به طور مداوم واکنش هایی چون عشق و محبت را نسبت به هم ابراز کرده و در تعامل هایشان با یکدیگر از شوخی های مناسب استفاده می کنند.

اثر هوش هیجانی در روابط زوجین

افرادی که از هوش هیجانی بالایی برخوردارند، به احتمال زیاد می توانند به گونه ای موثر با صحبت های دقیق و ظریف عاطفی، مشکل ها و اختلاف ها را حل کنند و با استفاده از جملاتی چون (معذرت میخواهم) و (متاسفم) و دانستن اینکه به چه مقدار معذرت خواهی نیاز است یا چه مقدار متاسفم کارگشا است، اوضاع را سروسامان می دهند.

پیشگیری از طلاق عاطفی

جان گاتمن از روان شناس های دانشگاه واشنگتن طی تحقیق هایی به این نتیجه رسیده است که زوجینی که روی هیجان های خود مدیریتی ندارند، تکانشی هستند و قادر به تفکر و صحبت به طور واضح و موثر نیستند، نیاز به آموزش خودآگاهی هیجانی دارند؛ این افراد باید یاد بگیرند که چطور زوج های با هوش هیجانی بالایی باشند و از لحاظ هیجانی بیدار شوند. تحقیق ها نشان داده است که ازدواج و زندگی زناشویی یک بافت سرشار از عاطفه می باشد و در ازدواج هایی که زوجین با یکدیگر در تعارض و تضاد باشند، برانگیختگی های هیجانی زیادتری دیده می شود. به عبارت دیگر، بیشتر تعارض ها و اختلاف های بین زوجین به دلیل برانگیختگی های هیجانی صورت می گیرد و همچنین افراد در توانایی دریافت و تشخیص دقیق عواطف خود و دیگران با یکدیگر تفاوت دارند.

مثلا بعضی از زوج ها آشکارا نسبت به علائم هیجانی همسرشان بی توجه هستند و آنان را نادیده می گیرند یا آمادگی سوء تعبیر و عدم تشخیص صحیح این عواطف را دارند. حالت غمناکی یا اندوه همسر خود را به عنوان عصبانیت و خشم تفسیر می کنند.

در ضمن انسان ها دارای تفاوت های قابل توجهی در توانایی ابراز صریح عواطف خود می باشند. مثلا برخی از زوج ها عادت دارند پیام های هیجانی مبهم و گیج کننده ای به طرف مقابل خود بدهند .هم زمان، هم می خندند و هم اخم می کنند و در نهایت زوج های خرسند در مقایسه با زوج هایی که رابطه زناشویی و هیجانی خوبی با هم ندارند. احساس همدلی بیشتری به هم نشان می دهند و نسبت به احساسات یکدیگر حساسیت بیشتری به خرج می دهند.

رهایی از طلاق عاطفی

آموزش مهارت های ارتباطی، همدلی، خودباوری، مهارت های بیانی و درکی (گوش دادن فعال)، توانایی تصمیم گیری، توانایی حل مسئله به جای هیجان زدگی، شناخت هیجانات خود و طرف مقابل و مدیریت این میدان ها به خوبیی ممکن است با افزایش توانایی های افراد در تعامل با دیگری موجب افزایش سازگاری طرفين شود. در واقع می توان گفت که آموزش مهارت های زندگی و هوش هیجانی سازگاری فرد را با محیط و چالش های آن افزایش می دهند و باعث می شود فرد به گونه ای کارآمد و موثر با محیط خانوادگی، شغلی، تحصیلی و اجتماعی خود برخورد نماید. این مهارت فرد را در مقابله موثر برای پرداختن به کشمکش ها و موقعیت های زندگی یاری می بخشد و سطح سازگاری را افزایش می دهد.

اشتیاقی برای زندگی

در واقع مدیریت هیجان ها تاثیر مهمی بر سازگاری زناشویی زوج ها دارد. به نظر می رسد یکی از پایه های اصلی سازگاری زناشویی توافق پذیری و ابراز محبت و احترام است. با توجه به اینکه توافق دو نفری متکی بر همدلی و تفاهم است و تفاهم یکی از اصول پایداری خانواده است، بنابراین می توان با آموزش همدلی و تفاهم میزان توافق زوجین را در امور زندگی و تصمیم گیری ها به ویژه در موقعیت هایی که اختلاف نظر وجود دارد، بالا برد. همچنین در صورتی که زوجین به موقع و به اندازه بتوانند نسبت به دیگری علاقه و محبت خود را به صورت صحیح ابزار نمایند و احترام متقابل نسبت به همدیگر نشان می دهند، این زمینه می تواند بدبینی نسبت به یکدیگر را کاهش دهد و از این طریق سطح سازگاری زناشویی را بالا ببرد.

راضیه جلالی

ارشد روانشاسی تربیتی

0 0 رای
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
Inline Feedbacks
مشاهده همه نظرات