قهر و آشتی بین زن و شوهر
یادگیری مهارت؛ نجات زندگی
قهر و آشتی بین زن و شوهر: در فرهنگ ما به اشتباه جا افتاده که زن «ناز» و مرد «نیاز» است، به این معنا که زن باید به هنگام بروز اختلافات و دعوای زناشویی ناز کرده و مرد ناز زن را بکشد.
این در حالی است که از دید روانشناختی این امر اشتباه محض است. چرا که فارغ از زن یا مرد بودن فردی که در زندگی مشترک مرتکب اشتباه شده است باید اشتباه خود را پذیرفته و برای آشتی پیش قدم شود.
هر فردی که در زندگی مشترک اشتباه کرده، فارغ از اینکه زن یا مرد است باید آشتی را شروع کند. تصور اینکه مرد باید برای آشتی پیش قدم شود و زن ناز و مرد نیاز است، در واقع نوعی باج خواهی و اشتباه در زندگی زناشویی است.
چرا برخی همسران دائما قهر میکنند؟
افرادی که به پختگی کامل و بالغ شدن نرسیدهاند و در “رشد شناختی” دچار مشکل هستند به دفعات زیاد و به صورت غیر طبیعی و بدون داشتن دلایل منطقی، با همسر خود قهر میکنند. رشد شناختی افراد از زمان کودکی آغاز و تا ۱۵ الی ۱۶ سالگی باید کامل شود. این رشد به انگیزه، هدف، نوع حل مساله و نوع تصمیمم گیری افراد در زندگی باز میگردد. افرادی که به رشد شناختی کاملی نرسیده باشند، در روابط بزرگسالی خود و به ویژه در رابطه با همسر دچار مشکل میشوند. در واقع این افراد به هنگام بروز اختلافات زناشویی توان حل مساله را ندارند و از این رو با کوچکترین مساله شروع به فرار از مشکل کرده، مسئولیت اشتباه خود را نمیپذیرند و قهر میکنند.
عدم پذیرش مسئولیت اشتباهات، فرار از موقعیت و پیش قدم نشدن برای آشتی در افراد دارای برخی از اختلالات شخصیتی
- نظیر شخصیتهای نمایشی یا ( Histrionical )
- شخصیتهای خودشیفته یا ( Narcissistic )
- شخصیتهای بی ثبات و دمدمی مزاج یا ( borderline )
- شخصیتهای ضد اجتماعی یا ( Antisocial )
بیشتر دیده میشود.
شخصیت های نمایشی اغلب قهر میکنند، دوست دارند مرکز توجه باشند و از اینکه دیگران «ناز» آنها را بکشند لذت میبرند و تصور میکنند این دیگران هستند که همواره باید از آنها عذرخواهی کنند. از سوی دیگر شخصیتهای خودشیفته نیز هرگز نمی پذیرند اشتباهی کردهاند و از این رو عذرخواهی نمیکنند. همچنین شخصیتهای بی ثبات و دمدمی مزاج نیز همواره منجر به بروز اختلافات و دعوا می شوند چراکه در رفتار خود ثبات ندارند. شخصیتهای ضد اجتماعی نیز عاطفه ندارند. همواره سعی میکنند با چرب زبانی دیگران را گول زده و به آنها آسیب بزنند. از این رو این شخصیتها چون هیچگاه مسئولیت اشتباه خود را نمیپذیرند برای آشتی نیز پیش قدم نمیشوند.
تاثیر تیپهای شخصیتی متفاوت در زندگی زناشویی
تیپ سلطه جو یا قدرت طلب:
همواره احساس برتری کرده و تصور میکند در صورت داشتن قدرت زیاد کسی نمیتواند به او صدمه بزند و از این رو برای آشتی کردن پیش قدم نمیشود.
تیپ گیرنده و سلطه جو:
نیز به شکل افراطی دنبال جلب محبت از دیگران است و اعتقاد دارد اگر دیگران مرا دوست داشته باشند صدمهای به من نمیزنند، از این رو این افراد محبت را گدایی کرده، امیال شخصی خود را سرکوب میکنند و اگر از آنها سوء استفاده هم شود از خود دفاعی نمیکنند و در ازدواج نیز ناموفقاند.
تیپ کناره گیر و مردم گریز:
نیز با فرار از مشکلات و اجتناب از آنها، نیازهای عاطفی خود را سرکوب میکنند چرا که اعتقاد دارند اگر نیازی به کسی نداشته باشند کسی به آنها صدمه نمیزند و از این رو از تعهداتی مثل ازدواج به طور کامل دوری کرده و شکست را نمیپذیرند.
تیپ سودمند اجتماعی:
با تقویت علاقه اجتماعی خود، سعی در افزایش همکاری با دیگران دارند تا به اهداف اجتماعی و شخصی خود برسند. در عین حال از کمک کردن به دیگران لذت برده و از کمک خواستن نیز ابایی ندارند.
زوجین اغلب به هنگام بروز اختلافات زناشویی سعی در تغییر رفتار همسر خود دارند حال آنکه ما به هیچ عنوان حق نداریم همسر خود را برای رفتار کردن طبق میل و خواسته خود تغییر دهیم. زوجین باید دقت کنند که “من معذرت میخواهم” جمله خوبی است اما کافی نیست. پذیرش مسئولیت مهم ترین موضوع در عذرخواهی است.
زنان به دلیل آنکه نسبت به مردان جزیینگر و ریزبین هستند احتمال آنکه مشکل را زودتر ببینند و شروع کننده بحث باشند بیشتر است. البته اینکه بگوییم همیشه زنها آغاز کننده دعوا و مشاجرات هستند.
تفکر اشتباه و غالبی است که متاسفانه جامعه به آن دامن زده است. در فیلم و سریالها نیز بارها دیدهایم که زنان جر و بحث راه انداختهاند، اما همیشه اینطور نیست، زیرا تجربه ثابت کرده که خیلی از آقایان نیز شروع کننده بحث و مشاجرهها هستند.
روش مواجهه با قهر همسر
شیوه عصبانیت زن و مرد در گذشتههای بسیار دور متفاوت بوده است، اما امروزه میبینیم که واکنشهای زنان و مردان حین و بعد از دعوا چندان تفاوتی ندارد.
البته باید توجه داشت زنان از خشونت روانی بیشتری نسبت به مردان استفاده میکنند و متاسفانه قهر کردن از شیوههایی است که زنان بعد از جر و بحث به کار میگیرند و در واقع سنگینترین نوع خشم نیز همین قهر کردن است.
زیرا رابطه را به سمت سردی و سنگینی میکشاند.
دیالکتیک
در واقع در روش دیالکتیک مطلقاندیشی و بایدها و نبایدها وجود ندارد. همسر ما حتی بعد از دعوا هم انسان بدی نیست. مسلما دارای برخی ویژگیهای مثبتی که باعث برتری او نسبت به دیگران در انتخابمان شده و میتوان با تکیه بر روی آن خصوصیات پیشقدم آشتی کردن شد
مثلا اگر زوجی درباره مساله پیش پا افتادهای مثل اینکه عید امسال اول باید به خانه کدام یک از والدین بروند مشاجره کنند. میتوانند تقسیمبندی کرده و هر سال به خانه یکی از آنها بروند.
[…] قهر و آشتی بین زن و شوهر […]