قهر و آشتی بین زن و شوهر

0 51

یادگیری مهارت؛ نجات زندگی

در فرهنگ ما به اشتباه جا افتاده که زن «ناز» و مرد «نیاز» است، به این معنا که زن باید به هنگام بروز اختلافات و دعوای زناشویی ناز کرده و مرد ناز زن را بکشد و این در حالی است که از دید روانشناختی این امر اشتباه محض است، چرا که فارغ از زن یا مرد بودن فردی که در زندگی مشترک مرتکب اشتباه شده است باید اشتباه خود را پذیرفته و برای آشتی پیش قدم شود.
هر فردی که در زندگی مشترک اشتباه کرده، فارغ از اینکه زن یا مرد است باید آشتی را شروع کند. تصور اینکه مرد باید برای آشتی پیش قدم شود و زن ناز و مرد نیاز است، در واقع نوعی باج خواهی و اشتباه در زندگی زناشویی است.

به هنگام پیش آمدن اختلافات و قهرهای زن و شوهری دو طرف تصور می‌کنند فردی که برای آشتی پیش قدم می‌شود در اصل «منت کشی» می‌کند، حال آنکه «منت کشی» اصلا واژه قشنگ و درستی نیست. خیلی کلمه کودکانه‌ای است و حتما باید از دایره لغات زوجین برداشته شود.

چرا برخی همسران دائما قهر می‌کنند؟

افرادی که به پختگی کامل و بالغ شدن نرسیده‌اند و در “رشد شناختی” دچار مشکل هستند به دفعات زیاد و به صورت غیر طبیعی و بدون داشتن دلایل منطقی، با همسر خود قهر می‌کنند. رشد شناختی افراد از زمان کودکی آغاز و تا ۱۵ الی ۱۶ سالگی باید کامل شود. این رشد به انگیزه، هدف، نوع حل مساله و نوع تصمیمم گیری افراد در زندگی باز می‌گردد. افرادی که به رشد شناختی کاملی نرسیده باشند، در روابط بزرگسالی خود و به ویژه در رابطه با همسر دچار مشکل می‌شوند. در واقع این افراد به هنگام بروز اختلافات زناشویی توان حل مساله را ندارند و از این رو با کوچکترین مساله شروع به فرار از مشکل کرده، مسئولیت اشتباه خود را نمی‌پذیرند و قهر می‌کنند.

عدم پذیرش مسئولیت اشتباهات، فرار از موقعیت و پیش قدم نشدن برای آشتی در افراد دارای برخی از اختلالات شخصیتی نظیر شخصیت های نمایشی یا ( Histrionical )، شخصیت‌های خودشیفته یا ( Narcissistic )، شخصیت‌های بی ثبات و دمدمی مزاج یا ( borderline ) و شخصیت‌های ضد اجتماعی یا ( Antisocial ) بیشتر دیده می‌شود.

شخصیت های نمایشی اغلب قهر می‌کنند، دوست دارند مرکز توجه باشند و از اینکه دیگران «ناز» آنها را بکشند لذت می‌برند و تصور می‌کنند این دیگران هستند که همواره باید از آنها عذرخواهی کنند. از سوی دیگر شخصیت‌های خودشیفته نیز هرگز نمی پذیرند اشتباهی کرده‌اند و از این رو عذرخواهی نمی‌کنند. همچنین شخصیت‌های بی ثبات و دمدمی مزاج نیز همواره منجر به بروز اختلافات و دعوا می شوند چراکه در رفتار خود ثبات ندارند. شخصیت‌های ضد اجتماعی نیز عاطفه ندارند، همواره سعی می‌کنند با چرب زبانی دیگران را گول زده و به آنها آسیب بزنند. از این رو این شخصیت‌ها چون هیچگاه مسئولیت اشتباه خود را نمی‌پذیرند برای آشتی نیز پیش قدم نمی‌شوند.

قهر و آشتی بین زن و شوهر

قهر و آشتی بین زن و شوهر

تاثیر تیپ‌های شخصیتی متفاوت در زندگی زناشویی

تیپ سلطه جو یا قدرت طلب، تیپ گیرنده و سلطه جو، تیپ کناره گیر و مردم گریز و تیپ سودمند اجتماعی به عنوان چهار تیپ شخصیتی هستند که به هنگام بروز اختلافات زناشویی، رفتارهایی از خود بروز می دهند:

تیپ شخصیتی قدرت طلب همواره احساس برتری کرده و تصور می‌کند در صورت داشتن قدرت زیاد کسی نمی‌تواند به او صدمه بزند و از این رو برای آشتی کردن پیش قدم نمی‌شود.

تیپ شخصیتی گیرنده و سلطه پذیر نیز به شکل افراطی دنبال جلب محبت از دیگران است و اعتقاد دارد اگر دیگران مرا دوست داشته باشند صدمه‌ای به من نمی‌زنند، از این رو این افراد محبت را گدایی کرده، امیال شخصی خود را سرکوب می‌کنند و اگر از آنها سوء استفاده هم شود از خود دفاعی نمی‌کنند و در ازدواج نیز ناموفق‌اند.

افراد دارای تیپ شخصیتی کناره گیر و مردم گریز نیز با فرار از مشکلات و اجتناب از آنها، نیازهای عاطفی خود را سرکوب می‌کنند چرا که اعتقاد دارند اگر نیازی به کسی نداشته باشند کسی به آنها صدمه نمی‌زند و از این رو از تعهداتی مثل ازدواج به طور کامل دوری کرده و شکست را نمی‌پذیرند.

افراد دارای تیپ شخصیتی سودمند اجتماعی، با تقویت علاقه اجتماعی خود، سعی در افزایش همکاری با دیگران دارند تا به اهداف اجتماعی و شخصی خود برسند و در عین حال از کمک کردن به دیگران لذت برده و از کمک خواستن نیز ابایی ندارند.
زوجین اغلب به هنگام بروز اختلافات زناشویی سعی در تغییر رفتار همسر خود دارند حال آنکه ما به هیچ عنوان حق نداریم همسر خود را برای رفتار کردن طبق میل و خواسته خود تغییر دهیم. زوجین باید دقت کنند که “من معذرت می‌خواهم” جمله خوبی است اما کافی نیست. پذیرش مسئولیت مهم ترین موضوع در عذرخواهی است. اگر کسی عمیقا به اشتباه خود فکر کند، نسبت به رفتار خود پشیمان شود، به طرف مقابل این اطمینان را بدهد که هرگز رفتار خود را تکرار نکند و برای ترمیم رابطه آماده است و در صدد جبران اشتباه خود برآید، می‌توان گفت به پذیرش مسئولیت رسیده است. کسی که به پذیرش مسئولیت نرسیده باشد انعطاف پذیری کمی دارد و در زندگی مشترک حرف، حرف خودش است. در واقع ابراز پشیمانی فقط بیان یک کلمه و یا یک جمله نیست. اغلب افراد سعی دارند اشتباهات خود در زندگی مشترک را توجیه کنند در حالی که همین توجیه کردن مانع آشتی می‌شود.

قهر و آشتی بین زن و شوهر

زوجین پس از پی بردن به اشتباهات خود باید سخنان همسر خود را نیز بشنوند، او را آرام کرده و به او اجازه دهند از نگاه خود اشتباه رخ داده را تعریف کند تا فرآیند عذرخواهی به صورت کامل طی شود.

زنان به دلیل آنکه نسبت به مردان جزیی‌نگر و ریزبین هستند احتمال آنکه مشکل را زودتر ببینند و شروع کننده بحث باشند بیشتر است. البته اینکه بگوییم همیشه زن‌ها آغاز کننده دعوا و مشاجرات هستند تفکر اشتباه و غالبی است که متاسفانه جامعه به آن دامن زده است. در فیلم و سریال‌ها نیز بارها دیده‌ایم که زنان جر و بحث راه انداخته‌اند، اما همیشه اینطور نیست، زیرا تجربه ثابت کرده که خیلی از آقایان نیز شروع کننده بحث و مشاجره‌ها هستند.

روش مواجهه با قهر همسر

شیوه عصبانیت زن و مرد در گذشته‌های بسیار دور متفاوت بوده است، اما امروزه می‌بینیم که واکنش‌های زنان و مردان حین و بعد از دعوا چندان تفاوتی ندارد، البته باید توجه داشت زنان از خشونت روانی بیشتری نسبت به مردان استفاده می‌کنند و متاسفانه قهر کردن از شیوه‌هایی است که زنان بعد از جر و بحث به کار می‌گیرند و در واقع سنگین‌ترین نوع خشم نیز همین قهر کردن است، زیرا رابطه را به سمت سردی و سنگینی می‌کشاند.

مناسب‌ترین شیوه برای آشتی کردن و پایان دادن به مشاجره‌های زناشویی استفاده از روش دیالکتیک است و پیش‌فرض آن نیز این است که یک فکر یا یک جمله می‌تواند هم درست و هم غلط باشد، به کار بردن قیدهای احتمالی مانند گاهی و برخی اوقات در این روش بسیار دیده می‌شود و از قیدهای مطلق مثل همیشه و هیچ وقت پرهیز می‌شود، در واقع در روش دیالکتیک مطلق‌اندیشی و بایدها و نبایدها وجود ندارد و در بطن آن نیز همدلی و احترام به تفاوت‌های فردی نهفته است.

این روش به ما می‌گوید همسر ما حتی بعد از دعوا هم انسان بدی نیست و مسلما دارای برخی ویژگی‌های مثبتی است که باعث برتری او نسبت به دیگران در انتخاب‌مان شده و می‌توان با تکیه بر روی آن خصوصیات پیش‌قدم آشتی کردن شد. مثلا اگر زوجی درباره مساله پیش پا افتاده‌ای مثل اینکه عید امسال اول باید به خانه کدام یک از والدین بروند مشاجره کنند، می‌توانند تقسیم‌بندی کرده و هر سال به خانه یکی از آنها بروند.

برای آرام کردن همسر عصبانی خود بعد از دعوا بهتر است نقش یک مشاهده‌گر که فعالانه گوش می‌دهد را ایفا کنیم، به بیان دیگر احساسات همسرمان را تایید کنیم بدون آنکه به آن چیزی اضافه یا کم کنیم، در این صورت به همسرمان می‌فهمانیم که او را درک می‌کنیم در حالی که اگر شروع به انتقاد کنیم او را تحریک کرده و موجب می‌شویم بیشتر عصبانی شود و در موضع دفاع قرار گیرد، به همین خاطر می‌توان گفت قهر کردن، داد و فریاد و انتقاد بی‌رحمانه هیچ مشکلی را حل نمی‌کند.

راضیه جلالی

ارشد روانشناسی تربیتی

0 0 رای
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
Inline Feedbacks
مشاهده همه نظرات