رشوه دادن به کودک
اگر بچه خوبی باشی….
“اگه اتاقتو مرتب کنی، برات بستنی می خرم. اگه دیگه جیغ نزنی اون عروسک باربی یا اون ماشینیرو که میخواستی برات می خرم”.
شما چقدر از این جملات به فرزند خود میگویید. فرقی نمیکند فرزند شما دختر باشد یا پسر، دو سالش باشد یا شش یا ده سالش.
چقدر رشوه می دهید؟
بسیاری از والدین عادت کردهاند که با پاداش و جایزه، رفتار مناسب را از فرزندانشان بخواهند. حتی گاهی در مدارس نیز معلمان و مدیران ناخواسته از این روش استفاده میکنند (دانش آموزانی که در حیاط ندوند، کارت جایزه میگیرند!)
این روشها فقط یک پیام دارد: کاری که به تو گفته شده انجام بده!! لازم نیست فکر کنی چقدر این کار ارزشمند است، اینکار چرا و چقدر درست است، فقط اطاعت کن!
کودکی که در ازای پاداش از مادرش، اسباب بازی خود را با دوستش شریک میشود، هیچگاه با مفهوم انسان دوستی، همدلی و بخشش آشنا نمیشود، پژوهشها نشان داده که این افراد خود را سخاوتمند یا مهربان تلقی نمیکنند. آنچه در ذهنش نقش میبندد این است: “یه چیزی دادم یه چیزی گرفتم” و رفتار خوبش را به پاداش نسبت میدهد؛ نه ویژگی شخصیتی خود! هرگاه خوب هستیم باید پاداش بگیریم. اگر قرار است پاداشی دریافت نکنیم لازم نیست کاری را که برایمان سخت است و دوست نداریم، انجام بدهیم.
البته هیچ اشکالی ندارد که فرزند خود را برای پیتزا خوردن بیرون ببریم یا برای او و دوستانش جشن بگیریم، اشکال کار اینجاست که چنین کارهایی مشروط به رفتارهای خاصی از سوی کودک باشد.” اینکار را بکن تا به فلان پاداش برسی”.
رشوه دادن به کودک
اتفاق دیگری که میافتد مخدوش شدن روابط میان فردی است. پاداش، شکاف عمیقی بین پدر یا مادر ( پاداش دهنده) و فرزند (پاداش گیرنده) ایجاد میکند. اگر کودکی همواره بخواهد با انجام درخواستهای والدینش آنها را راضی نگه دارد و به پاداش مورد نظر هم برسد کمتر احتمال دارد در برخورد با مشکلات از آنها یاری بطلبد، زیرا با این کار فرصت کسب جایزه به مخاطره میافتد.
ارتباط بر اساس اعتماد و صداقت و محبت بیقید و شرط تفاوت زیادی با ارتباط بر اساس پاداشدهی جهت ترغیب رفتارهای خاص دارد.
ایراد بعدی بر این روش این است که “دلایل” نادیده گرفته میشوند. چرا کودک نباید خودخواهانه رفتار کند؟ چرا کودک باید بخشنده باشد؟ وعده رشوه و جایزه، راهکار ساده و وسوسه انگیزی است که به سختی میتوان در مقابل آن مقاومت کرد. در این روش به دلایل رفتار توجهی نمیشود و سرانجام میل و انگیزه کودک برای رفتار کردن به شیوه خاص (جیغ نزدن، مرتب بودن و …) به مرور و با کمرنگ شدن جایزه از بین میرود.
نتیجه نهایی اینکه محرکهای بیرونی نه تنها در کسب ارزشها و ویژگیهای ارزشمند ناموفقاند بلکه پایبند بودن به این ارزشها را نیز (که با جدیت خواهان پرورش آن در فرزندمان هستیم) کاهش میدهند. شاید وقت آن است فرزندمان بهجای اینکه از خودش بپرسد چه جایزهای میگیرم، از خودش بپرسد دلم میخواهد چگونه آدمی باشم؟
نویسنده: فتانه اسماعیلی
کارشناس ارشد روانشناسی
در صورتی که سوالی پیرامون این مطلب داشتید، می توانید در کامنت همین مطلب درج کنید تا کارشناس روانشناسی پاسخ شما را بدهد.
عالی
با عرض سلام خدمت همه، ممنون از مطالب خوب و مجله عالیتون
لطفا به خانم دکتر بفرمایید که درباره بچه های بیش فعال هم مطلب بذارن، با تشکر!
عالی بود …. لطفا در مورد عزت نفس کودکان نیز صحبت کنید و مطلب بگذارید ممنون
بسیار عالی و مفید
بسیار عالی و مفید